خواستم هدیه ای برایت بفرستم گل گفت: مرا بفرست ، با عطرخود او را شاد سازم . گفتم: اوخودش گل است . خار گفت: مرا بفرست تا به چشم دشمنانش فرو روم .گفتم: او آنقدر مهربان است كه دشمن ندارد . بلبل گفت: مرا بفرست تا با آوازم او را شاد سازم . گفتم: نه او خوش صداست . ناگهان صدای قلبم به گوشم رسید ، صدای طپش قلبم بود كه می گفت: مرا بفرست تادوستش بدارم . پس با تمام وجود قلبم را به تو هدیه می کنم تا ابد در گرو عشقت باقی خواهد ماند .
نظرات شما عزیزان:
|